هزینه جراحی زیبایی بلفاروپلاستی چقدر است؟ +عوارض عمل بلفاروپلاستی
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۲۰۸۷۲
هزینههای جراحیهای زیبایی فقط مادی نیست و گاهی جراحی با موفقیت انجام نمیشود و هزینه جسمی و آسیب نیز برای فرد به همراه دارد که گاهی این هزینه جبرانناپذیر است. یکی از جراحیهایی که این روزها در بین برخی افراد بویژه خانمها بسیار طرفدار پیدا کرده، جراحی پشت پلک یا بلفاروپلاستی محسوب میشود. دکتر حمید عارف فوقتخصص جراحی پلاستیک و زیبایی و عضو انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران، نکاتی را در رابطه با این جراحی به شما میگوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پاک کردن گرد پیری از پشت پلک
به طور کلی، پوست پلک نازک است و با افزایش سن، دچار تغییراتی چون چین و چروک و افتادگی میشود که این مساله میتواند شکل ظاهری پلک را تغییر بدهد. چین پشت پلک، در همه سنین وجود دارد ولی با افزایش سن، مقدار این چین بیشتر و بیشتر میشود. عمل جراحی بلفاروپلاستی، در واقع یک عمل جراحی پلاستیک به حساب میآید که جراح با بهرهگیری از روشهایی خاص، افتادگی پلک را برطرف میکند.
متقاضیان این جراحی، بیشتر خانمها هستند. بلفاروپلاستی بیشتر برای افرادی که بالای ۴۰ سال هستند کاربرد دارد.عمل جراحی بلفاروپلاستی، در واقع یک عمل جراحی زیبایی به حساب میآید ولی به این معنا نیست که کاربردهای درمانی نداشته باشد. برای مثال، در شرایطی که مقدار افتادگی و چین پشت پلک زیاد باشد و با افزایش سن این افتادگی و چین، شدیدتر شود و بینایی فرد (کاهش میدان دید فرد) را با مشکل مواجه کند، باید حتما از بلفاروپلاستی برای رفع این مشکل بهره گرفت.
بیخیال جراحی شوید
یک راه ساده برای اینکه بتوان فهمید پلک، مناسب بلفاروپلاستی است یا نه، وجود دارد. برای این منظور، فرد باید پوست چین خورده پشت پلک خود را در دست نگه دارد، چنانچه پوست پلک براحتی در دست قرار نگیرد، باید از انجام این نوع جراحی، صرفنظر کرد چون جراحی میتواند با عوارضی همراه باشد البته تشخیص قطعی این مساله به عهده پزشک متخصص پلاستیک است. آن دسته از افرادی که به صورت ارثی، پشت پلک آنها چین خوردگی دارد و همیشه ظاهر پوست پلک شل است، گزینه بهتری برای انجام این نوع عمل جراحی هستند. افرادی که پشت پلکشان به حالت پفدار است نباید عمل جراحی بلفاروپلاستی را انجام دهند، چون برداشتن چربی چشم در این دسته از افراد، وضعیت بدی را برای چهره ایجاد خواهد کرد.
پلک پایین هم هست
تنها پلک بالا با افزایش سن دچار این تغییرات نمیشود و پلک پایین نیز با افزایش سن، دچار این تغییرات خواهد شد. چربیهای پلک پایین و به طور کلی چربیهای دور چشم، با افزایش سن حالت بیرون زده پیدا میکنند. این چربیها به طور کلی، نقش نگهدارنده کره چشم را به عهده دارند. با حالت بیرونزدگی چربی، کره چشم دچار گودرفتگی خواهد شد. علاوه بر این، کاهش کلاژن پوست اطراف چشم هم میتواند باعث ایجاد گودی شود.
برای رفع این حالت چشم، برخی افراد پلک پایین خود را هم جراحی میکنند که جراحی پلک پایین، تفاوتهایی با پلک بالا دارد. برای جراحی پلک پایین، جراح یک سوراخ کوچک را داخل پلک پایین ایجاد میکند و چربی را از آن سوراخ بیرون میآورد. گاهی با بیرون آوردن چربی، پوست پلک پایین شل خواهد شد که برای برطرف کردن این مساله، پوست اضافه را نیز باید برداشت.
عوارض و مشکلات
گاهی شل شدن پوست بالای ابرو و پیشانی در اثر افزایش سن باعث افتادگی ابرو به سمت پلک میشود که این مساله چهره فرد را پیر و عبوس میکند. به طور کلی، در حالت طبیعی، فاصله بین چشم و ابرو باید به اندازه یک چشم باشد و در صورتی که این فاصله نصف چشم شود، افتادگی پلک به وجود خواهد آمد. چنانچه جراح به اشتباه عمل جراحی بلفاروپلاستی را برای فردی که دچار افتادگی پوست بالای ابرو و پیشانی است، انجام بدهد، این مساله باعث میشود که ابرو به چشم نزدیکتر شده و چشم ظاهر نامطلوبی پیدا کند.
بلفاروپلاستی، مناسب همه افراد نیست و جراح در انتخاب بیمار باید دقت کافی را داشته باشد. یکی دیگر از مواردی که در اثر بلفاروپلاستی ایجاد میشود، پایین آمدن ابرو به اندازه یک تا دو میلیمتر است پس بلفاروپلاستی باید در افرادی انجام شود که ابروهای آنها به طور طبیعی خیلی بالاتر از چشمها قرار گرفته است. آن دسته از افرادی که متقاضی انجام عمل بلفاروپلاستی هستند، باید در انتخاب جراح خود دقت کافی را داشته باشند و این جراحی حتما باید توسط پزشک متخصص پلاستیک، انجام شود.
پزشک باید مهارت کافی را برای انجام این نوع عمل جراحی داشته باشد در غیر اینصورت، فرد با مشکلات جدی مواجه خواهد شد. علاوه بر باقی ماندن جای بخیه، این احتمال وجود دارد که پشت پلک فرد، گوشت اضافه آورد پس افرادی که میخواهند این نوع عمل جراحی را انجام دهند، باید به این مساله نیز دقت کنند. یکی دیگر از عوارض بلفاروپلاستی، باز ماندن چشمهاست که در چنین شرایطی باید حتما جراحی مجدد انجام داد. از عوارض دیگر جراحی بلفاروپلاستی، عدم قرینه بودن پلکها و افتادگی یکی از پلکهاست. چربیهای چشم، تکیهگاهی برای چشم هستند و اگر پزشک مهارت کافی را برای برداشتن این چربیها نداشته باشد، ظاهر چشم پیر و نازیبا خواهد شد و گودرفتگی چشم نیز افزایش پیدا میکند.
این جراحی را فراموش کن
عمل جراحی بلفاروپلاستی، بیشتر مناسب افراد بالای ۴۰ سال است و در شرایطی خاص، این عمل جراحی برای افراد با سن کمتر (حدود ۳۰ سال) نیز انجام میشود.هر چه سن فرد بیشتر و بالای ۴۰ سال باشد، احتمال انجام موفقیتآمیز این جراحی بیشتر است ولی انجام بلفاروپلاستی در سن پایینتر، با ریسک بسیار بالایی همراه میشود.باقی ماندن جای بخیه بعد از عمل جراحی، یکی از مهمترین عوارضی است که در اثر جراحی بلفاروپلاستی در سنین زیر ۴۰ سال وجود دارد. گاهی برخی از افراد در سنین ۲۰ سالگی متقاضی انجام چنین عمل جراحیای هستند که این دسته از افراد، باید جدا از انجام چنین کاری خودداری کنند چون نهتنها زیبایی چندانی نصیبشان نمیشود، بلکه ظاهر پلکشان هم نامطلوب خواهد شد.
تعرفه (هزینه) عمل های جراحی در بیمارستان
نوع عملسهم بیمار (بیمه)هزینه بصورت آزاد(ریال)تورم و افتادگی پلک ها بلفاروپلاستی۶۰۰.۰۰۰۱۳.۰۰۰.۰۰۰
ساتین
منبع: ساتین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت saten.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساتین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۲۰۸۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نظربازی با اصفهانِ اردیبهشتی
ایسنا/اصفهان نویسندۀ سفرنامۀ «در کلمات هم میشود سفر کرد» داستاننویس و فیلمسازی است که از زیباییهای اصفهان در روایت سفرش به این شهر در هنگامۀ پاییز میگوید، اما حتی در این سفر پاییزی نیز خاطرۀ شیرین سفرهای اردیبهشتیاش به نصفجهان را به یاد میآورَد.
آدم باید خیلی بیذوق باشد که به اصفهان سفر کند، در دل طبیعت و باغات آن غرقه شود، میان معماری نابش از این سو به آن سو برود و تاریکروشنِ ادبیات و تاریخ این دیار را تجسم کند، اما شوری در وجودش هویدا نشود! در وجود این شهر شوریده همواره رازها و استعارههایی پنهان بوده است که شاید با دیدگان به نظر نیایند، اما حس میشوند، سرها را پرشور و دلها را حیران میکنند. آنهم نه به وقتی که شهر در بینقصترین روزگار خود به سر میبرد، بلکه در همین زمانۀ ما که مسافران، زایندهرود را کمآب یا بیآب میبینند، بیغشترین آثار معماری را زخمی و بیرمق در اسارت داربستها دیدار میکنند و در خیابانها یا کوچههای شهر هزاران چالهچوله و نازیبندگی خودنمایی میکند، باز هم دیدن اصفهان آدمی را به هیجان میآورد و همزمان آرامشی دلنشین به او میبخشد.
نمونۀ آن را باید در سفرنامۀ نهچندان معروف اصغر عبداللّهی از اهالی قلم کمنظیر جنوب ایرانمان، یعنی آبادان گرم و صمیمی یافت. عبداللّهی در همین روزگار ما به اصفهان میآید و در خاطرات سفرش موسوم به «در کلمات هم میشود سفر کرد» پا به این شهر میگذارد. او نیز برخی کموکاستیهای شهر اصفهان به چشمش میآید و آزارش میدهد، اما از یادداشتش به نصف جهان معلوم است که خیالش به پرواز درآمده و اشتیاقی یافته که بازتابش در قلم او یافتنی است.
گلچینان گلچینان به سمت چهارباغ
اصغر عبداللّهی، داستاننویس و فیلمساز، در این سفر که روایتش را به قلم میآورد، هنگامۀ پاییز است و از زیباییهای اصفهان در این موسم فراوان میگوید. اما او بارها به اصفهان پا گذاشته و چهار فصل آن را دیده است، و حتی در این سفر پاییزی نیز خاطرۀ شیرین سفرهای اردیبهشتیاش به نصف جهان را در یاد دارد و میگوید:
«اصفهان شهری نیست که در یک نظر و یک سفر کشف شود. اگر بهدلخواه مسافر اصفهانی، اردیبهشت هم ماه خوبی است برای نظربازی با شهری که پُر از تکههای کوچک نقاشیهای لاجوردی و فیروزهای است. هم آفتاب دارد، هم نمنم باران و نرمهبادی که از روی میوههای خوشطعم درختان کویری گذر کرده است.»
عبداللّهی از نویسندگان قدر و آگاه به ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایرانزمین است. همین مسئله نیز بر منحصربهفردشدن داستان سفرش به اصفهان تأثیری مهم گذاشته است. او سفرنامهای دارد که مثل اصفهان جان و روحی در آن میتوان یافت. عبداللّهی در این گزارش سفرش به زیبایی از قدرت خیال و تخیل نویسندگی خود بهره میبرد و غالباً در دیدار با جایجای شهر به یاد اثری مکتوب در ادبیات یا تاریخ میافتد و به زیبایی با اصفهان کنونی پیوند میدهد که شاید از پس خاطر و نوشتار هرکسی بر نیاید.
این داستاننویس در همان ابتدای کار از خوانندهاش میخواهد که پیش از هر جاذبهای به دیدار چهارباغ برود: «سلانهسلانه یا به قول قجرها گلچینان گلچینان برو به به سمت چهارباغ» وقتی به چهارباغ میرسد، همزمان با دیدن این خیابان شگفتانگیز یادش به داستاننویسان نامدار اصفهان میافتد. و میگوید در چهارباغ باید با داستاننویس اصفهانی، علی خدایی، قدم زد.
فقط خدایی نیست. این آبادانی وقتی در اصفهان درختان و گلها را در جایجای شهر میبیند و وقتی آواز پرندگان چون آهنگی دلنواز به دلش مینشیند، یاد نویسندۀ فرانسوی، آندره مالرو میافتد؛ رماننویسی که رُستنیهای نصف جهان سرمتش و بهگفتۀ عبداللّهی در گوشهای از خاطراتش چنین به آنها اشاره میکند: «گل ابریشم سرخ و گلهای کاغذی افشان و سه گل ارغوانی بر یک درخت انار در حیاطی [...].»
بعد به یادمان میآورد که مالرو، مالرویی که تمام دنیا را زیرپا گذاشته بود، حساب سه شهر اصفهان و ونیز و فلورانس را از همۀ دنیا جدا میکرد، چون هیچ شهر دیگری به پای زیبایی و شکوه و شیدایی این سه نمیرسد. گشتوگذار در اصفهان، نویسندگان یا کتابهای ادبی بسیار دیگری را به خاطرش میرود. «صادقممقلی؛ شرلوک هلمس ایران یا داروغۀ اصفهان» اثر کاظم مستعانالسلطان و «ده قزلباش» اثر حسین مسرور سخنیار اصفهانی از آن جملهاند.
آدمهایی دیدم که دیگر زنده نیستند
عبداللّهی با قدمزدن و گشتن در اصفهان بهجز ادبیات، تاریخ را هم پوینده و جاندار در برابر دیدگانش میبیند. وقتی در عمارت چهلستون است، ظلالسطان، شازده قجری و حاکم اصفهان را میبیند که چطور دستبهکمر دستور میدهد تا آدمهایش نقاشیهای این بنای باشکوه را و گچبریهای ظریفش را با هرچه که به دستشان میآید، تخریب کنند.
بعد در غیاب این شازده قجری پا به اندرونی معروفش میگذارد! همان جا که حالا موزۀ هنرهای تزئینی و معاصر شهرمان شده است و تاریخ خودش را دارد، همان جا که قرنهای درازی به رکیبخانه شهره بود. در اندورنی، عبداللّهی ویلفرد اسپاروی اهل انگلستان، معلم سرخانۀ بچههای ظلالسطان را میبیند. او در دل این موزه، همان لحظهای از تاریخ اصفهان را به چشم میبیند که اسپاروی با خانوادۀ ظلالسطان بهصورت گروهی نمایشنامۀ «توفان» شکسپیر را اجرا میکنند، گویی که خیلی از این نمایش نمیگذرد و دیوارهای عمارت هنوز آن را به یاد دارند. بعد فرزندان حاکم اصفهان یا نوههای ناصرالدینشاه دور هم با معلمشان داستانی از ادگار آلن پو میخوانند.
و همۀ اینها را عبداللّهی میبیند! درگذشتگان بسیاری در یادش جان میگیرند. حتی ناصرخسرو و شاردن و گوبینو و دهها نفر دیگر را میبیند که هنوز ردشان در اصفهان پیدا میشود؛ همانطور که در دل هر بنای تاریخی و کوچه و خیابان و منظرۀ شهر آیندۀ این دیار را هم به تماشا مینشیند.
او این آینده را در عکسها میبیند، مثلاً جایی که از دانشجویان دانشکدۀ هنر اصفهان مینویسد: «برو به عمارت پُرنقش و نگار و به سقف نگاه کن و به یاد بیاور که تصویری از تو در تعداد زیادی از این عکسهای دانشجویان احتمالاً دانشکدۀ معماری حالیه که در غیبت شازده در عمارت توحیدخانه مستقر هستند خواهد بود. آنها تو را به یاد نمیآورند، تو هم آنها را فراموش خواهی کرد اما در این عکسهای دیجیتال باقی خواهی ماند.»
بعد در جایی دیگر دوباره از عکاسی مردم اصفهان و مسافرانش و از عکسهایی که عمرشان بیشتر از آدمهاست برایمان تعریف میکند؛ همان عکسهایی که وقتی عبداللّهی به آنها خیره میشود، احساساتش را دربارهشان اینگونه نشان میدهد: «آدمهایی دیدم که دیگر زنده نیستند. و غم ملایم خودخواستهای در من مِهِ متراکم میشود.»
مرجع:
عبداللّهی، اصغر (۱۴۰۰)، «در کلمات هم میشود سفر کرد»، تهران: چشمه.
انتهای پیام